نشسته با ماه...

تنها
غمگین
نشسته با ماه
در خلوت ساکت شبانگاه
اشکی به رخم دوید ناگاه
روی تو شکفت در سرشکم
دیدم که هنوز عاشقم آه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یک لحظه نشد خیالم آزاد از تو
یک روز نگشت خاطرم شاد از تو
دانی که ز عشق تو چه شد حاصل من
یک جان و هزار گونه فریاد از تو 

                                                                              جملات عاشقانه فریدون مشیری

نظرات 4 + ارسال نظر
سوسن شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 15:19 http://somisia.blogsky.com

سلام مهدیه جون باید چیکار کنم؟
من اهل شعر و شاعری نیستمااااااا !

nedanegarss501 شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 21:48 http://nedanegarss501.blogsky.com

سلام مهدیه جون.شرممنده.این روزا سرمون خیلی شلوغ بود.از یه طرف امتحانامون و از یه طرفم مطلب گذاشتن تو وبلاگ کلی وقت آدمو میگیره.قول میدیم از این به بعد حتما بهت سر بزنیم.بایییییییییییی

باشه عزیزم امیدوارم تو امتحاناتتون موفق باشی

شهرزاد یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:18 http://www.gholleh.blogsky.com

ادب عشق تقاضا نکند بوس و کنار - دو نگه چون به هم آمیخت، همان آغوش است.
زیبا بود مهدیه جان! مرسی.

مرسی عزیزم

na30b یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:15 http://fosil.blogsky.com/

لایک

جانم؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد