زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

زمین سبز

راه حلّهائی برای آلودگی پلاستیک

« خاصیت موئینگی » و کاربرد آن در زندگی روزمره، چیست؟

« آلودگی محیط زیست » تغییرات نامطلوبی است که در محیط زیست اطراف ما، به علت فعالیتهای بشری؛ از جمله، سوختهای فسیلی، احداث کارخانجات صنعتی، استخراج معادن و ...، به وجود می آیند. این آلودگیها در اثر رشد سریع جمعیت و صنعتی شدن، با سرعت، در حال افزایش، بوده و شامل  آلودگی هوا، آب، خاک، آلودگی صوتی، آلودگی با مواد رادیواکتیو و ...، می شود. آلودگی هوا با ایجاد بیماریهای تنفسی و  قلبی - عروقی، تخریب لایه اوزون و به وجود آمدن مشکلات پوستی و چشمی، ذوب یخچالهای طبیعی و زیر آب رفتن مناطق مختلف جهان، سبب بروز انواع مشکلات برای جانداران گوناگون، می شود. آلودگی آب نیز، با به انقراض کشاندن گونه های مختلف آبزیان و همچنین، از طریق انتقال مواد سمی داخل بدن آبزیان و سایر جانداران به انسانها، زندگی در محیط زیست را مختل می گرداند. نوع دیگر آلودگی که بر خاک، تأثیر می گذارد حاصل از کارهای معدنی، کشاورزی، زباله های پزشکی، زباله های الکترونیکی، مصرف دخانیات، دود وسائل نقلیه و ...، می باشد.

با توجه به تأثیرات نامطلوبی که آلودگی محیط زیست بر گونه های مختلف جانوری و گیاهی، دارد، دولتها و شهروندان کشورها را ملزم به رعایت اصول و انجام اقداماتی خاص؛ در جهت کاهش این گونه آلودگیها، می نماید.

یکی از اقدامات در این زمینه، « گیاه پالائی » است. در این روش، از گیاهان مقاوم، جهت حذف یا کاهش غلظت آلاینده های محیط زیست، استفاده می شود؛ بدین شکل که آلاینده های منابع آبی در ریشه برخی از گیاهان آبی و خاکی؛ از جمله، آفتابگردان، ذرت، خردل هندی، تنباکو، چاودار و ...، تغلیظ یا رسوب کرده و در برخی دیگر از گیاهان نیز، پس از جذب توسط ریشه، دچار محدودیت حرکتی، شده و راحت تر، در دسترس قرار می گیرند. مورد اول برای جذب فلزاتی؛ مانند سرب، مس، نیکل، روی، کروم و کادمیوم، مناسب بوده و در فاضلابهای صنعتی، فاضلابهای معادن اسیدی و روانآبهای حاصل از کشاورزی، کاربرد دارد. مورد دوم نیز، برای جذب، رسوب و کاهش ظرفیت آلاینده های درون خاک، رسوب و لجن، مورد استفاده، قرار می گیرد. البته در دسته ای از گیاهان، آلاینده ها بعد از اینکه از طریق ریشه، جذب می گردند، تبخیر و در اثر تعرق، به جو زمین، منتقل می شوند. همچنین، گونه هائی از گیاهان، قادرند آلودگیهای داخل آب و خاک را که به شکل ترکیبات آلی، هستند شکسته و به مولکولهای ساده تر، تبدیل نمایند و بدین ترتیب، به درون بافتهای خود، راه دهند.

این روش در مقایسه با روشهای فیزیکوشیمیائی که باعث از بین رفتن میکروارگانیسمهای مفید خاک و در نتیجه، ضعیف شدن فعالیتهای بیولوژیکی آن، می گردند مفیدتر بوده و علاوه بر آن، کم هزینه تر می باشد. گیاهانی که در عمل « گیاه پالائی »، استفاده می شوند این کار را از طریق خاصیت موئینگی، انجام می دهند. اینک، برای بهتر فهمیدن موضوع، به تعریف « خاصیت موئینگی »، می پردازیم.

« نیروهای بین مولکولی » به نیروهائی، گفته می شود که اجزای سازنده مواد را به یکدیگر، متصل نموده؛ به نحوی که مانع دور یا نزدیک شدن بیش از اندازه آن اجزاء از هم، می شوند. این نیروها به دو دسته « نیروهای همچسبی » و « نیروهای دگرچسبی »، تقسیم می گردند که دسته اول به نیروهای بین مولکولهای همسان و دسته دوم به نیروهای میان مولکوهای غیرهمسان، گفته می شود. « خاصیت موئینگی » یکی از آثار « نیروهای دگرچسبی »، می باشد.

در تعریف « اثر موئینگی »، می توان به اتفاقی که بعد از قرار دادن یک « لوله موئین »؛ لوله ای با قطر یک دهم میلیمتر، داخل ظرفی پر از آب، رخ می دهد، اشاره کرد. به علت بیشتر بودن « نیروی دگرچسبی » میان مولکولهای آب و شیشه نسبت به « نیروی همچسبی » میان مولکولهای آب، آب داخل لوله، بالا رفته و بالاتر از سطح آب درون ظرف، قرار می گیرد و درست، به همین دلیل نیز، سطح آب داخل لوله به صورت فرورفته یا مقعر، دیده می شود. میزان بالا رفتن آب داخل لوله، به میزانی، خواهد بود که وزن آبی که بالاتر از سطح آب درون ظرف، قرار دارد با « نیروی دگرچسبی » مولکولهای آب و شیشه، برابر باشد. به علاوه، هر قدر، قطر لوله نازکتر باشد، ارتفاع آب داخل لوله، بالاتر خواهد رفت.

اکنون، اگر ظرف را از مایعی؛ مانند جیوه، پر نمائیم، در اثر کمتر بودن « نیروی دگرچسبی » بین مولکولهای جیوه و شیشه در مقابل « نیروی همچسبی » میان مولکولهای جیوه، سطح جیوه داخل لوله، پائینتر از سطح جیوه درون ظرف و به شکل برآمده یا محدب، خواهد بود.

جهت محاسبه ارتفاع مایع درون لوله موئین، می توان از فرمول زیر، استفاده نمود:

در این فرمول، h ارتفاع مایع درون لوله، σ ( سیگما ) کشش سطحی مایع، r شعاع داخلی لوله، ρ چگالی مایع، g نیروی گرانش زمین ( 81/9 متر بر مجذور ثانیه یا حدود 10 نیوتون بر کیلوگرم ) و θ زاویه بین دیواره لوله و راستای مایع در محل اتصال، می باشد. در نتیجه، اگر شعاع داخلی لوله موئینی 50 میکرومتر، کشش سطحی آب 70 میلی نیوتون بر متر و θ زاویه بین آب و دیواره، 53 درجه باشد، با توجه به اینکه چگالی آب 1000 کیلوگرم بر مترمکعب و کسینوس زاویه 53 درجه برابر با شش دهم، است، ارتفاع آب درون لوله به صورت زیر، به دست می آید:

برای بهتر درک کردن زاویه میان دیواره لوله و راستای مایع در محل اتصال، به شکل زیر، دقت کنید:

« اثر موئینگی » کاربردهای دیگری نیز، در زندگی روزمره ما، دارد؛ از جمله، بالا آمدن الکل از فتیله چراغ الکلی، آبیاری قطره ای، ساخت مواد تمیزکننده با خاصیت موئینگی که جاذب آلودگیهای زیست محیطی باشند، فرایند تصفیه آب و ... .


کاربرد چگالی در زندگی روزمره، چیست؟

آیا توجه کرده اید علت فرو رفتن میله آهنی کوچک به داخل آب و در مقابل، شناور ماندن کشتی فلزی عظیم الجثه ای که چندین هزار تن بار را نیز، حمل می کند چیست؟ می توانیم پاسخ را در تفاوت چگالی این دو جسم، جستجو کنیم. برای آنکه اجسام روی مایعات، شناور بمانند، باید چگالی کمتری نسبت به مایعات مورد نظر، داشته باشند. « چگالی » به جرم موجود در واحد حجم، گفته می شود که واحد آن در « دستگاه بین المللی یکاها »، کیلوگرم بر متر مکعب است و نماد آن ρ بوده و از رابطه زیر، به دست می آید:

در این رابطه، m نماد جرم و v نماد حجم است. زمانی که جسمی را داخل آب یا هر مایع دیگری، قرار می دهیم، نیروئی متقابل از طرف مایع، به سمت جسم، وارد می شود که میزان آن برابر است با وزن مایعی که آن شیء جا به جا می کند. وزن مایعی که توسط جسم مورد نظر، جا به جا می شود نیز، برابر است با وزن همان جسم. در صورتی که آن شیء بتواند پیش از فرو رفتن کامل، مقدار هم وزن خود را از آن مایع، جا به جا کند، قادر خواهد بود روی مایع، شناور مانده و دیگر، غرق نشود. دلیل غرق شدن میله آهنی کوچک نیز، همین موضوع است؛ چرا که به عنوان مثال، یک میله آهنی 20 کیلوگرمی کوچک نمی تواند تا قبل از غرق شدن کامل، 20 کیلوگرم آب را جا به جا کند؛ اما یک کشتی فلزی 200 هزار کیلوگرمی چنان طراحی می شود که بتواند پیش از غرق شدن، 200 هزار کیلوگرم آب را جا به جا کند. سازندگان کشتی این کار را از طریق پر کردن بخش عمده ای از فضای داخلی کشتی با هوا، انجام می دهند. به این ترتیب، حجم کشتی زیاد می شود؛ بدون آنکه جرم آن تغییر زیادی داشته باشد. بهتر است بدانید جرم اجسام با چگالی آنها، رابطه مستقیم و حجم اجسام با چگالیشان، رابطه معکوس دارد؛ بدین معنا که با افزایش جرم، چگالی افزایش یافته و با افزایش حجم، چگالی کاهش می یابد. در این مورد نیز، با پر کردن فضای داخلی کشتی با هوا، حجم افزایش پیدا کرده و چگالی کاهش می یابد و کشتی خیلی سریع و تا قبل از آنکه به زیر آب، فرو رود، 200 هزار کیلوگرم آب را جا به جا کرده و روی آب، شناور می ماند.

آشنائی با چگالی و قوانین مربوط به آن، ما را قادر می سازد علاوه بر صنعت کشتی سازی، در موارد دیگری نیز، نیازهای خود را برطرف نمائیم؛ از جمله، داروسازی، آتش نشانی و ... . به عنوان مثال، برای خاموش کردن آتشی که در اثر نفت یا بنزین، شعله ور گشته، نمی توان از آب که چگالی بیشتری نسبت به نفت و بنزین، دارد، استفاده کرد؛ چرا که نفت و بنزین که چگالی کمتری دارند روی آب، قرار گرفته و در نتیجه، آتش شعله ورتر می شود. به همین جهت، آتش نشانان در اطفای حریق، موادی را به کار می گیرند که چگالی کمتری نسبت به نفت یا بنزین، داشته باشند.

برای آشنائی با چگونگی به کار بردن فرمول چگالی در محاسبات، به مثال زیر توجه نمائید:

نیمکره ای از جنس آهن با چگالی 8 کیلوگرم بر مترمکعب و شعاع خارجی 3 سانتیمتر، داریم که حفره ای به شکل نیمکره و با شعاع داخلی 2 سانتیمتر را در آن، ایجاد کرده ایم. با در نظر گرفتن π مساوی با 3، جرم آن چند گرم است؟

ابتداء، حجم کره کاملی با شعاع خارجی 5 سانتیمتر و شعاع داخلی 3 سانتیمتر را اندازه گیری کرده و سپس، آن را نصف می کنیم تا حجم نیمکره به دست آید:

بعد، مقادیر مورد نظر را داخل فرمول چگالی، قرار داده و جرم را به دست می آوریم:

اعداد و انواع آن

اعداد انواع مختلفی دارند که به برخی از آنها، اشاره می کنیم:

1- « اعداد طبیعی »: اعدادی هستند که جهت شمارش، استفاده شده و علامت آن N بوده و شامل صفر، نمی گردد. مجموعه « اعداد طبیعی » را به صورت زیر، نمایش می دهیم:

2- « اعداد حسابی »: با افزودن عدد صفر به « اعداد طبیعی »، به دست می آید و با علامت W، آن را نشان می دهیم. مجموعه « اعداد حسابی » به شکل زیر، نمایش داده می شود:

3- « اعداد گویا »: به دو صورت « اعشاری » و « کسرهای متعارفی »، نمایش داده می شوند. « اعداد اعشاری » خود به دو دسته « مختوم » یا « تحقیقی » و « متناوب » یا « پایان ناپذیر »، تقسیم می شوند. « اعداد اعشاری مختوم » کسرهای متعارفی ای هستند که در مخرج آنها، عامل 2 یا 5 یا هر دو وجود داشته و با تقسیم صورت بر مخرج، باقیمانده 0 خواهیم داشت و عمل تقسیم متوقف خواهد گشت؛ مثل نه بیستم یا همان 45/0. در « اعداد اعشاری پایان ناپذیر یا متناوب »، مخرج حداقل، یک شمارنده اول؛ به غیر از 2 و 5، بوده و هرگز، با تقسیم صورت بر مخرج، باقیمانده 0 نخواهیم داشت و در خارج قسمت نیز، بعد از ممیز، یک یا چند رقم تکرار می شوند؛ مانند چهار سی و سوم یا همان 1212/0. مجموعه « اعداد گویا » را با نماد Q، نشان می دهیم.

4- « اعداد گنگ »: اعدادی هستند که به صورت نسبت دو عدد صحیح، قابل نمایش نبوده و اعداد پس از ممیز، بی نهایت هستند؛ ولی مانند « اعداد اعشاری متناوب »، اعداد تکراری نیستند؛ مانند: ...414213/0. اعداد گنگ به چند دسته زیر، تقسیم می شوند: 1- عدد پی. 2- جزرهای تقریبی. 3- اعداد اعشاری ای که قسمت اعشارشان بی نهایت و بی تکرار باشد. نماد « اعداد گنگ » 'Q می باشد.

5- « اعداد حقیقی »: اجتماع « اعداد گویا » و « اعداد گنگ » را می گویند که با R، نمایش داده می شود.

6- « اعداد صحیح »: شامل صفر، اعداد طبیعی و اعداد منفی، هستند و نماد آن Z است.

رابطه زیر میان مجموعه اعداد فوق، برقرار است:

مجموعه R ⊇ مجموعه Q مجموعه Z مجموعه ⊇ مجموعه N

و مجموعه R مجموعه 'Q

با استفاده از « نمودار ون »، می توان رابطه فوق را به این صورت، نشان داد:

تعریف « مجموعه »، انواع، اشتراک، اجتماع و تفاضل آنها

به دسته ای از اشیاء مشخص، متمایز و غیرتکراری، « مجموعه » گفته می شود. مجموعه ها می توانند « متناهی » باشند یا « نامتناهی ». « مجموعه متناهی » به مجموعه ای، گفته می شود که بتوان تعداد اعضای آن را با یک عدد حسابی، نشان داد؛ مانند « مجموعه تهی » که نماد آن Ø یا {} بوده و تعداد اعضای آن صفر است یا مجموعه مقسوم علیه های عدد 12 که تعداد اعضای آن برابر است با 6. « مجموعه نامتناهی » نیز، به مجموعه ای، می گویند که متناهی نبوده و نتوان تعداد اعضای آن را با یک عدد حسابی، نمایش داد؛ مثل مجموعه مضربهای طبیعی عدد 4 یا مجموعه اعداد گویای بین 0 و 1؛ چرا که بین دو عدد، بی نهایت عدد گویا وجود دارد. به مثال  زیر، توجه کنید:

مجموعه فوق یک مجموعه متناهی است؛ بدین ترتیب که ابتداء، نامعادله مربوطه را حل و حدود x را مشخص می کنیم.

در نتیجه:

به عبارتی دیگر:

بنابراین، مجموعه A یک مجموعه متناهی می باشد.

زمانی می توانیم بگوئیم دو مجموعه A و B مساوی هستند که هر عضو A  عضو B و هر عضو B عضو A باشد که آن را به شکل زیر، نشان می دهیم:

برای نشان دادن اشتراک دو مجموعه A و B، به صورت زیر، عمل می کنیم و آن عبارت است از همه عضوهائی که هم در A و هم در B، وجود دارند:

اجتماع دو مجموعه A و B نیز، شامل اعضائی، است که حداقل، در یکی از دو مجموعه A و B، وجود دارند و به شکل زیر، نمایش داده می شود:

مجموعه تفاضل دو مجموعه؛ برای نمونه A - B نیز، شامل اعضائی، است که در A، وجود دارند؛ اما در B، وجود ندارند.

یک مجموعه زمانی « زیرمجموعه » مجموعه دیگر محسوب می شود که هر عضو آن عضو مجموعه مربوطه، باشد و نماد آن است. برای تعیین تعداد زیرمجموعه های یک مجموعه، دو را به توان تعداد اعضای آن مجموعه، می رسانیم. برای نمونه، تعداد زیرمجموعه های یک مجموعه 3 عضوی 8 می باشد.