بازگشت مهدیه (1)

سال نو بر همه ی دوستان عزیز البت با کمی تأخیر مبارک امیدوارم که سال خوبی همگی داشته باشید

همچین تیتر زدمو خودمو تحویل گرفتم که انگار کی هستم !!!‍

دوستان گرامی اگر اندک امیدی داشتم واسه برگشت نت به شرکتمان این امید از بین رفت (شاید این جمعه بیاید شاید...) 

ای وای راستی سلام !! واقعا ممنون از دوستانی که منو از یاد نبردن و با اینکه آپ نشدم ولی کلی نظرای اوشگل برام گذاشتن...

 دوستون دارم معذرت که دیر آپ شدم(ولی بجان خودم تقصیر من نبود)

مشکل نت منو فقط خواجه حافظ شیرازه که خبر نداره به دلیل بعضی دوراندیشی ها مدیرعامل محترم تصمیم گرفتن تا اینترنت را به مدت 48 ساعت ناقابل قطع کرده ، اما خوب این 48ساعت تبدیل شده به دو ماه ... که ناگهان خبر رسید اوشان تصمیم گرفتن فقط به مدیران اینترنت بدهند (کله گندگان) و اگر مدیران صلاح دانستن از هر قسمتی فقط دو نفر را مجهز به اینترنت بکنند(تکنولوژی خیلی پررو شده پیشرفت کرده باید بزنن فرق سرش تا پسرفت کنه) مدیر بنده چون خیلی هوای منو دارن (جو نگیرتتون از لحاظ کاری گفتم) اسم منو رد کردن برای داشتن اینترنت (خوشا به سعادتم) حالا بعد از گذشتن دوماه وقتی به مسئولین مربوطه اش تماس می گیرم میگم اینترنت من چی شد اینجوری پاسخ میدن :

من : سلام خسته نباشید ببخشید از واحد بووووق تماس میگیرم اسمم توی لیست افراد مجاز برای استفاده از اینترنته چرا هنوز وصل نشده؟

مسئول ذیربط : اسمتون؟

من: مهدیه بوووق

مسئول ذیربط : بله اسمتون هست!!!

من : بله خوب اینو که خودمم میدونستم!!

مسئول ذیربط : خوب پس چی می خواین ؟(با بی حالی و کمی چاشنی عصبانیت)

من : می پرسم چرا اینترنتم وصل نشده هنوز ؟

مسئول ذیربط : مراحل اداری داره

من : ببخشید!!! میشه توضیح بدید ؟

مسئول بی ربط: بله (همچین انگار میخواد سخنرانی کنه از روی یک متن از قبل تعیین شده) نامه شما که بدست ما میرسه ما باید بررسی کنیم اینترنت رو میخواین چکار؟ بعد وقتی ما تأیید کردیم که شما واقعا اینترنت لازمید یه لیست تهیه می کنیم میفرستیم دفترمدیرعامل، مدیرعامل محترم با یه بررسی اسم یه سری از افراد را خط میزنه و می فرمایند(پاچه خواری رو حال کنید) اینا اینترنت واسه چیشونه من اینا رو میشناسم نمیخوان اینترنت... بعد لیست رو(دوبار فیلترشده) میفرستن کمیته راهبری (اعضای هیأت مدیره) اونا هم یه بررسی می کنن و بعد اسم چند نفر دیگه رو خط زده و یا اضافه می کنن و بعد می فرستن به حسابداری تا ببینن هزینه ی زیاد اینترنت اینهمه نفرات چقدر میشه (من !!!!!)به شرکت پیمانکاری مربوطه تا لطف بفرمایند آنها هم بعد از طی کردن مراحل اداری خودشان اینترنت رو وصل کنن...

من : !!! خوب بگین یهو باید هفت خان رستم رو طی کنه دیگه ؟ یه سوأل این همه آدم خط خوردن چیزی هم از لیست مونده؟

مسئول بی ربط : بله! بله! اختیار دارین! مدیرعامل ما فردی فوق العاده با انصافی هستن !!!! ما تو لسیت اولیه حدود 200 نفر رو اعلام کردیم الان حدود 79 نفر(نمیدونم چرا رندش نکردن که بشه 80 فکر کنم هشتادمین نفر بدشانس ترین آدم روی زمین بوده) موندن که خوب البته اسم شما هم توی لیست هست .

من : خوب بازم جای شکرش باقیه !!! خداحافظتون

مسئول بی ربط : خواهش میکنم قابلی نداشت خدانگهدار..

بعد از این مکالمه احساس کردم که کمی تا قسمتی سرم گیج رفت و گلاب به روتون حالت تهوع بهم دست داد و حس خیلی بدی که بهم میگفت : پایه خنده شدی خانووووم اینا که این گقت واقعیت نداره ولی وقتی از رئیسمم زنگ زد و همین جواب و شنید واقعاً به حمایت از تولید ملی پی بردم...... الان هم از یک کافی نت گرم و شلوغ و پلوغ دارم ـپ می کنم تا یه وقتی خدایی ناکرده جزء فراموش شدگان نشم... متأسفانه مودمی هم که در خانه داشتم دارفانی رو وداع گفت و برای دوباره نصب اینترنت و مودم جدید باید تا دو ماه آینده صبر کنم اصلاً فکر کنم من در این دوماه طلسم شدم.

 


نظرات 7 + ارسال نظر
شهرزاد پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 22:35 http://www.gholleh.blogsky.com

می خوای یه جا قرار بذاریم یه کتک مفصل نوش جان رئیس شرکتتون کنیم؟ وبلاگتو که نمی خونه؟
برای دفع شر تا می تونی اتاق و کل خونه و داخل کیفتو پر دعا کن. البته منظورم دعاهائی نیست که از دعانویسها می گیرن. منظورم و ان یکاد و چهار تا قل و خود کتاب قرآن و از این جور چیزهاست. تا توی دلت احساس بدی بهت دست داد بزن به تخته تا انرژیهای مثبت بیدار بشن. بالاخره هر زهری یه پادزهری داره دیگه.
در مورد کتک آقای رئیس هم فکر کن.
من این رو که می گن: « از دل برود هر آن که از دیده رود. » رو قبول ندارم. بعضی آدمها تکه ای از قلب آدم هستند که هر چقدر از آدم دورتر می شن درد دوریشون بیشتر می شه.

Kotak zadan raes? bad fekraiam nista dar moredesh hatman fekr mikonam to behtarin dost jon khodamiiiii

یدوسته آشنا شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 21:02

سعی کن تنها باشی زیرا تنها بدنیا امدی و تنها از دنیا خواهی رفت.بگذار عظمت عشق را درک نکنی.زیرا انقدر عظیم است که تورا نابود خواهد کرد

Midonam ki hasti to ham Sai kon kasi ro tanha nazari chon shayad nafasesh be nafaset band bashe.

یدوسته آشنا سه‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:58

پرنده بر شانه های انسان نشست.
انسان با تعجب رو به پرنده کرد وگفت:
اما من درخت نیستم.تو نمیتوانی روی شانه ی من آشیانه بسازی.
پرنده گفت:من فرق درخت ها وآدم ها را خوب میدانم اما گاهی پرنده ها و آدم ها را اشتباه میگیرم!!!
انسان خندید و به نظرش این خنده دارترین اشتباه ممکن بود.
پرنده گفت:راستی:چرا پر زدن را کنار گذاشتی؟
انسان منظور پرنده را نفهمید،اما باز هم خندید.
پرنده گفت نمیدانی،توی آسمان چقدر جای تو خالیست
انسان دیگر نخندید،انگار ته ته خاطراتش چیزی را به یاد آورد
چیزی که نمیدانست چیست.شاید یک آبی دور یک اوج دوست داشتنی
پرنده گفت:غیر از تو پرنده های دیگری را هم میشناسم که پر زدن ازیادشان رفته
درست است که پرواز برای یک پرنده ضرورت است
اما اگر تمرین نکند فراموش میشود
پرنده این را گفت وپر زد....
انسان رد پرنده را دنبال کرد تا اینکه چشمش به یک آبی بزرگ افتاد و به یاد آورد روزی نام این آبی بزرگ بالای سرش آسمان بود وچیزی به نام دلتنگی توی دلش موج زد...
آن وقت خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت:
یادت می آید تو را با دو بال و دو پا آفریده بودم؟
زمین وآسمان هردو برای تو بود.
اما تو آسمان را ندیدی!
راستی،عزیزم،بال هایت را کجا جا گذاشتی؟؟!!
انسان دست بر شانه هایش گذاشت وجای خالی چیزی را احساس کرد
آن وقت رو به خدا کرد و گریست


========


khobe mano shenakhti
bgo bbinam man kiam?!

To hamon kasi hasti ke parvaz ro az yadam bordi mamnon az hekayate zibat

یدوسته آشنا سه‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 20:14

man parvazo az yadet bordam!?!?!!?
ee khanome mahdye khanom man daram khodam kam kam be khodam shak mikonama

Khob age tast migi bego ki hasti? Han han han???

شیوا پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 16:33 http://just-kiss.blogsky.com/

خدایی من همش میگفتم که این مهدیه کجاست
گفتم احتمالا موزدوج شده رفته ماه عسل
هواپیماشون سقوط کرده
خدایی فکرو داری تخیلی تخیلی

Takhayolet toye halgham vali khili shabihe ye seiyaleha na*??
Khanomi khiyalet rahat kooooo shovar????

شیوا پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 19:17 http://just-kiss.blogsky.com/

نیدونم
شبیه سریاله؟
چه سریالی؟

Ey baba hamon masire enherafi dige!!!

شهرزاد یکشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 15:00 http://www.gholleh.blogsly.com

سلام خانم خوشگله خودم!
اگه خودت آپ نمی کنی به جاش بازدیدکننده ها برات آپ می کنن. داستان خیلی جالبی بود. من هم تا حدودی با نظرشون موافقم. عشق آدمو به نابودی می کشونه؛ اما نه هر عشقی. عشق وقتی با شهوت و مادیات جمع می شه آدمو به انحطاط می کشونه؛ اما عشقهای معنوی همیشه می مونند. یه عشق واقعی هیچ وقت نابود نمیشه. آدمها اگه به جای اینکه برای رفع غرائز مادیشون به هم عشق بورزن به خاطر خدا و به خاطر انسانیت عاشق هم بشن هیچ وقت پشیمون نمی شن. عشق رو نباید با غرائز پست مادی اشتباه گرفت. این نظر رو در جواب نظر « یه دوست آشنا » دادم.
امیدوارم مورد تایید مدیر محترم قرار بگیره.
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسس.

Mersi azizam morede taeed gharar gereft

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد